جمعه ۲۶ ژانویه

این هفته خونه بودم، بخاطر درد کتفم که می زد به انگشتهای دست راستم اول و بعد دست چپ و بعدش خواب رفتن کف دستم

تو مطب دکتر تا بیام بفهمم چی به چیه سه تا امپول زد تو کتفم. قشنگ هنگ بودم، همسر هم از سرعت عمل دکتر کلی حال کرد، چون فقط ازم پرسید آلرژی داری به چیزی گفتم نه، گفت ترس چی گفتم اره و اونم رفت از مطب بیرون با امپول برگشت، درد نداشت اونموقع اما من ترسو فشارم افتاده بود یکم، تا چند دقیقه بعدش همش حس می کردم ممکنه از حال برم. داروهای قوی هم داده که تا ده روز استفاده کنم. الان درد دستم مقداری بهتره و حداقل دیگه خواب نمی ره.

قبلنا اگر ایمیل می زدم به شرکت که مریضم و نمیام، خیلی برام مهم بود کسی جواب بده به ایمیلم و اگر جوابی نمی دادن همش حالم خراب بود. الان؟ به درجه ایی از عرفان رسیدم که کلا به هیچ جام نیست  یعنی اصلا چک نمی کنم که ببینم جواب دادن یا نه. 

این هفته سه شنبه تردمیل جانم رو هم اوردن. بلاخره بعد از دو ماه کش و قوس و چک کردن و راضی کردن همسر بلاخره خریدمش. خیلی خوبه که روزهایی که بیرون نمی ری هم می تونی راه بری راحت تو خونه. 

برای عیدی مامان و بابا می خواستم  براشون گوشی بگیرم و تا حالا هم موفق شده بودم و نگفته بودم. متاسفانه امروز چون ریسک این پیش اومد که بابا گوشیش رو عوض کنه، مجبور شدم بگم بهشون. البته خوب رنگش رو اینطوری می تونن راحت انتخاب کنن دیگه. 

گوشی خودم و همسر رو هم فروختیم و با دردسر فراوان از آمازون گوشی جدید خریدیم. دردسر فراوان چون همسر طرح خرید اقساطی رو می دید روی اکانت آمازونش اما من نداشتم. دیروز ظهر همسر خرید و دو ساعت بعد کلا موجودی صفر شد و من چی؟ هیچی موندم بی گوشی  تا امروز صبحم همچنان هیچی به هیچی، تا اینکه از دوست جان پرسیدم آیا اون داره این طرحو و اونم ورداشت یوزر نیم و پسش رو برام فرستاد که خودم ببینم. اون داشت طرح اقساطی رو. ازش اجازه گرفتم با اکانت اون ولی کارت بانکیه خودم بخرم که گفت حتما و هر کاری دوست دارم انجام بدم‌‌ ووووو بله منم خریدمش  البته مال همسر چهارشنبه این هفته میاد و مال من چهارشنبه بعدی ولی خوب بهتر از هیچیه دیگه.

فردا می ریم یه سفر کوچولو بین شهری. می ریم کشور دوست و همسایه به یه شهری که باهامون دو ساعت فاصله داره تا از یه مغازه ایرانی پنیر لیقوان شاهی بخریم  من عاشققققق این پنیر خوشمزه ام و عجیب اینکه با توجه به آلرژی من به لاکتوز این پنیر اذیتم نمی کنه. از الان منتظر یکشنبه صبحم برای صبحانه تپل با پنیر جانم.  قبلنا هر وقت می رفتیم حتما کباب می خوردیم اما ایندفعه تصمیم گرفتیم غذای ایرانی نخوریم و بجاش بریم همبرگر بخوریم. انقدر رستورانهای خوشگل هست اونجا اما ما همش می چپیدیم تو رستوران ایرانیه‌. البته تا نریم یه جای دیگه من باورم نمیشه که بلاخره از کباب دل کندیم 

دیروز تولد فسقلی جان خواهرجانمان بود‌. قرار بود یه تولد بزرگ بگیرن و خاله خانوم هم بادکنک آرایی و دکور رو بر عهده گرفته بود که به دلیل تغییر دکوراسیون اتاق فسقل خانوم و طول کشیدن کار برنامه کنسل شد و تبدیل به یه جشن کوچک خانوادگی و آتلیه رفتن شد. قبل اینکه فاطمه جان بپرسه، خاله خانوم یک عدد گوشواره طلا هدیه داد، که با گردنبدی که مامان بزرگ و بابابزرگ دادن هماهنگه. دخترمون کلی بزرگ و خانوم شده قربونش برممممممم

فعلا همینا، دستم یکم درد گرفت، بوس بهتون

نظرات 5 + ارسال نظر

مبارک باشه ویرگول حانم هم گوشی هم تردمیل ان شالله زود زود گردن دردت هم خوب میشه

ممنون عزیزم
واقعا هیچی سلامتی نمیشه
امیدوارم تو هم خوب باشی

نسترن دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت 07:54 http://second-house.blogfa.com/

گوشی نو مبارک
کلی ازش خبرهای خوب بشنوی
هم چنین تردمیلت خانم جان
خاله خانم تولد فسقل هم مبارک باشه خاله بودن خیلی خوبه خیلییییییییی

خوشحالم الان دستت بهتره، امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشی

ممنون ازت عزیزممممم، فعلا که تا هفته دیگه چهارشنبه باید صبر کنم
خیلیییی خوبه اصلا یه حسی داره که تو هیچ چیز دیگه ایی تجربه نکردی، فقط حیف که من دورم ازش
ممنون ارت عزیزم، امیدوارم حال دل تو هم خوب باشه

خانم مهندس یکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت 11:31 https://msengineer.blogsky.com/

ان شاءالله دستت زودتر کامل خوب بشه
پنیر لیقوان
اینکه به لاکتوز آلرژی داری قابل درمان نیست؟
چون پسر منم اینطوره و امید دارم خوب بشه

ممنونم
وای من عاشقشممممم
نه متاسفانه اینجور آلرژی ها قابل درمان نیست انگار، مثل الرژی به بادوم زمینی و ماهی و ....
البته شاید با بالاتر رفتن سن بهتر شه ولی مال من که نشده اصلا

فاطمه شنبه 7 بهمن 1402 ساعت 12:12 http://Ttab.blogsky.com

سلام عزیزم چرا دردداری؟مگه کارت کم نشده بود؟
گوشی وهمه چی مبارک.معمولااین تردمیلا کم کم به وسیله تزئینی خونه تبدیل میشن که امیدوارم درموردشمانشن.لباس آویزون کن هم میشن
ببین مگه شما تنهاخاله نبودی؟یعنی خواهرمادرت یعنی خاله شما میخواسته تزیینات کنه؟
ممنون ازاطلاع رسانیها.سن فسقلی روهم بگی دیگه حله.مطمئنم شماهم کادوفرستاده بودی

خاله خانوم خودمم دیگه خیلی خودم رو تحویل گرفتم دختر گلم ۸ ساله شد
کادو هم گوشواره گرفتیم ما، البته خوب من پولش رو می فرستم و زحمت خریدش با مامان و باباست.
امیدوارم تبدیل نشه واقعا، چون واقعا راه رفتن لازمه برای من.
نمی دونم چرا دستم اینطوری شد، البته هنوز منتقل نشدما، امید به خدا اسفند باید جا به جا بشم‌.

قره بالا جمعه 6 بهمن 1402 ساعت 23:04

گوشی و تردمیل مبارک

مواظب گردنتون باشید
ممکنه درد دست و بی حسی انگشتا بخاطر گردن و کار زیاد با کامپیوتر باشه

ممنون عزیزم
من گردنم مشکل داره. دیسک گردن و آرتروز شدید دارم این درد هم از همونجا میاد. علاوه بر اینا ماهیچه های پشتم مثل سنگ سفت شده بودند که الان یکم بهترن.
مرسی خانوم دکتر دوست داشتنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد