۲۵ مارچ دوشنبه

تو فرودگاه مونیخ منتظر پرواز بعدیمون هستیم که هنوز یکساعت بهش مونده

صبح ساعت پنج و ربع بیدار شدیم و تند تند باقی وسایل رو جمع کردیم و دوش گرفتیم و حاضر شدیم. در کمال ناباوری جا برای کله پاچه جانم نموند  البته که سه وعده خوردم تو همین یه هفته 

خودمم وزن نکردم از ترسم تو این یه هفته


تازه مرباهای آلبالو رو چیوندم تو داخل کابین دور از چشم همسری وگرنه اونا هم عمرا جا نمی شد. کتابهای عزیزم هم پخشن تو داخل کابین و کوله همسر. تو کیف خودمم کلوچه فومن و تخمه ژاپنی هستش  وزن کیفم دو تن شده. آهان ۳ تا انگشتر هم تو کیفم هست. دو تاش رو خودم از مامان خواسته بودم که بخره و یکیش هم هدیه مامان اینا و خواهری اینا بود. (فاطمه جان طلا هستن هر سه تا ) از دوبی هم کلا خواهری برام یه کفش به زور چک و لگد خرید، نمی زاشتم بخره ولی خیلی اصرار کرد دیگه کوتاه اومدم. یه پیراهن سفید کوتاه خوشگل هم گرفتم که الان برسیم بشورمش که چهارشنبه بپوشم برم شرکت‌. این چهارشنبه یکی از روسای مهم بخش میاد اینجا اینه که همه باید چیتان پیتان کنن. منم گفتم این پیرهن رو بپوشم با کفش پاشنه. 

آهان کادوی عید مامان و بابا هم گوشی همراه بود، اس ۲۳ FE گرفتیم براشون. مال مامان سفید و مال بابا مشکی. همونجا هم دو تا قاب از امازون براشون سفارش دادم و اطلاعاتشون رو هم جا به جا کردم خیالم راحت شد‌. برای خواهری چند تا چیز کوچولو گرفته بودم مثل مایو و روژ لب بیست و چهار ساعته NYX و بند ساعت و برای شوهرخواهر جان هم دو تا کاپشن بی آستین که خودش خواسته بود (البته خودش یکی خواسته بود و ما دومی رو هم گرفتیم)

موهام رو هم رفتم منیر کوتاه کردم. واییییییی که تو هتل جمیرا بود و به همسر گفتم من دیگه غیر از این هتل هیچ جا نمیام انقدری که خوب بود. البته دو تا قهوه تو لابیش خوردیم شد ۲۰ یورو ولی خیلیییییی خوب بود. موهام خیلی خوب کوتاه شد. البته می خواستم لایت هم بکنم که چون خیلییییی طول می کشه موهای من رنگ باز کنه گفتم بیخیال شم این دفعه. چون همه تو هتل مونده بودند و همسر منو همراهی کرد تا آرایشگاه و تو لابی منتظرم موند. 

همه جا هم با تاکسی رفتیم که خوب چون ما یورو خرج می کنیم برامون خیلی گرون نبود. یه رفت رو ما می دادیم و یه برگشت رو خواهری اینا. 

حسابی هم بازی کردیم با فسقلی خاله و کلی وقت گذروندیم با هم که خیلیییی خوب بود. فقط کاش اونطوری گریه نمی کرد دیشب که جیگرمون خون بشه. بابا و همسر هم گریه کردند از گریه جوجه. دیشب حمام هم بردمش و کلی ناز نازیش کردم. مارمولک می گه هیچکی مثل تو حواسش به موهام و گوشم نیست (گوشش رو تازه سوراخ کرده آخه ) می خواستم بخورمش. هر چی بهش گفتم بزارمت تو چمدون ببرمت نیومد فسقلی. 

دیشب که خودم تا دوازده و نیم زار می زدم تو تخت، امروز هم دو ساعت تو پرواز گریه کردم تا یکم آروم شدم. مدل گریه ام هم مدل اون موجودا بودن تو سرندپیتی گریه می کردن سیل می اومد، دقیقا از اوناست و از قرار فسقل هم همینطوره. بهش قول دادم هر شب با هم تلفنی حرف بزنیم حتما.

تو دوبی بردیمش از این مجسمه های مینیاتوری هری پاتر خریدیم با همسر. بعد من می گم اینم عیدیت عزیزم می گه عیدی که خریده بودید آخه (براش اسباب بازی هم گرفته بودم عیدی)

حالا ببینیم شاید کریسمس خواهری اینا بیان پیشمون. توکل بخدا

خسته شدم دیگه، دلم می خواد برم خونه زودتر. فردا هم مرخصی هستیم و چهارشنبه می ریم سرکار دوباره از پنج شنبه تا سه شنبه تعطیلات عید پاکه و تعطیلیم  قشنگ ۱۳ روز رو بغیر از یه روزش رو تعطیلیم. 

فعلا همینا، مواظب خودتون باشید و از تعطیلات لذت ببرید

نظرات 10 + ارسال نظر
لیمو شنبه 18 فروردین 1403 ساعت 10:38 https://lemonn.blogsky.com

سلااام به به
پستهات همیشه پر از طلا و سوغاتی و هدیه و کله پاچه

سلام عزیزممممم
مرسی مهربونمممممم

الف یکشنبه 12 فروردین 1403 ساعت 08:49 https://elfinz.blogsky.com/

سال نوت مبارک، ایشالله همیشه روزهات به خوبی بگذره

ممنون ازت عزیزمممم
برای تو هم به همچنین

ندا شنبه 11 فروردین 1403 ساعت 08:58 https://mydailyhappenings.blogsky.com/

سلام به ویرگول نازنینم.
ویرگول من هرچی میخونم یادم نمیاد تو کدومی! اسمت، قلمت و همه چیت برام آشناست ولی انگار از یه جایی به بعد گمت کردم و الان نمیفهمم من کی ام اینجا کجاست
قبلا وبلاگ داشتی جایی دیگه؟! مثلا بلاگفا یا میهن بلاگ؟
لطفا مرا از ناراحتی بِرَهان

سلام به روی ماهت
تو مهین بلاگ بودم چون بسته شد اومدم اینجا
ولی اسم وبلاگ و اسم خودم دقیقا همین بود

Negar شنبه 11 فروردین 1403 ساعت 02:17 https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

چقدر خوب بوده. داشتم خودم رو اونجا حس می کردم. کاش طولانی تر می نوشتی.
ما که عید پاک فقط یه روز تعطیلیم.

مرسی نگار جونم
گفتم شاید ذکر جزئیات خسته کننده باشه
اینجا در واقع فقط همون دوشنبه تعطیله اما محل کار من و همسر تعطیلات خودشون رو دارند و در نتیجه پنجشنبه و جمعه هم تعطیله

قره بالا جمعه 10 فروردین 1403 ساعت 13:22

مبارک باشن انگشترا و کله مبارک


کله پاچه آخه

ممنون دکتر نازم

می کشمت اگه کله پاچه دوست نداشته باشی بخدا

سارا پنج‌شنبه 9 فروردین 1403 ساعت 10:43 https://15azar59.blogsky.com

سلام ویرگول زیبا خاله خانم بسیاااار دل نازک
آخی چه دلم برای فسقلی سوخت بچه ها خیلی عاطفی تر از بزرگترا هستن از بس پاک و معصومن
ووووس ننه کله پاااچه اصلا کله پاچه یه چیزیه که من یکی هر روز هفته هم بخورم سیر نمیشم ازش فقط ارس از چربی خون هست و چاقی که مانع خوردن مداومش میشه
تعطیلات خوش بگذره

سلام به سارای ناز خودم
واقعا همینه، بچه های بی گناه که باید تقاص پس بدن
آخ که بیشتر از قبل دوست دارم الان منم واقعا از ترس چربی خون و همسر وعده آخر رو نخوردم
به تو هم همینطور عزیزم

مانلی چهارشنبه 8 فروردین 1403 ساعت 17:25

سلام و صد سلام به ویرگول بانوی زیبا و مهربون؛
سال نو مبارک عزیز دل
چه خوب که همه خانواده کنار هم بودین
یعنی منم به هق هق افتادم برای اون پرنسس زیبا
امیدوارم امسال پر از شادی و سلامتی و برکت و اتفاقای خوب برات باشه
بیایی تورنتو پیش من و کلی خوش بگذرونیم
بووووسسسس

سلام به روی ماهت عزیزممممم
سال نو تو هم مبارک باشه
واقعا وضعیت سخت و ناراحت کننده ایی بود، قلبم هزار تیکه شد
برای هممون الهی سال خوبی باشه
ممنون ازت مهربونم

فاطمه سه‌شنبه 7 فروردین 1403 ساعت 07:55 http://Ttab.blogsky.com

رسیدن به خیرعزیزم.ایشالله سختی هامخصوصا برای خواهرزادت زودبگذره
فعلاتندتندباهاش تصویری صحبت کن.
چه خوب که طلا هستن.حالاسه تاانگشتر رو باهم میخواستی چه کار،نگیری ازانگشت اشاره تاحلقه یه سره بندازیشون
حتماخیلی خوشگلن.مبارک باشه
ببین پیرهنا رونبردی برای خواهرزادت؟فکرکردم حضوری میدی
خداروچه دیدی شاید اوضاع ایران وجهان بهترشدوهمه بازدورهم جمع شدیم

ممنونم عزیزم
دیروز بهم می گفت اینجام درد گرفته بود (قلبش رو نشون می داد)
اره از دیروز همش در حال حرف زدن و مسیج دادنیم
نه بابا من فقط حلقه ام همیشه دستمه و طلا رو فقط مهمونی می ندازم. تو بدترین حالت ممکن دو تا انگشتر بیشتر دستم نمی کنم
گفتم پولم رو جمع کنم اینطوری، سر خرید خونه نزدیک ۱۵۰ گرم طلا فروختم. حالا کم کم دارم جمع می کنم دوباره
عکسشون رو می زارم حتما
چرااااا بردم اتفاقا براش، چقدرم بهش می اومد پیرهن ها. همون روز اول پوشید که مطمئن بشم اندازه اس همشون. دیگه اونا سوغاتی بود و کادوی عید به حساب نمی اومد
الهی خدا از زبونت بشنوه

صبا سه‌شنبه 7 فروردین 1403 ساعت 02:54 https://gharetanhaei.blog.ir/

کله پاچه رو هم مگه میشه برد تو پرواز؟!!
من اگر کله پاچه نزدیک وسایلم باشه احتمالا همه رو بریزم دور

ولی خب خدا رو شکر که تونستی چند بار بخوری.

و خدا رو شکر که بهتون خوش گذشته و دیدار با خانواده تازه شده.
همه هدیه هایی که گرفتی مبارکت باشه

بله که میشه مامان اینا همیشه می زارن تو چمدون و برام میارن البته اول تو فریزر یخ می زنه و بعد میارن
نگووووووو، کله پاچه عزیزدله من
ممنون عزیزم

کله پاچه درستى نوش جان
به به چه بازار کادو دادن و گرفتن داغ بوده تا باشه ازین چیزا

موهاااات مبارک خوشحالم به هدفت رسیدى
اگر هتل جمیرا بیچ ( روبه روى برج العرب)منظورت هست که ما تا قبل از اومدن به دبى ، همیشه اونجا مى رفتیم چون امکاناتش براى بچه دار ها هم بی نظیره
البته کلا اون سمت هتل ها خیلی خوب هستن
چه خوب که تعطیلات باز هم دارید

اصلا من عاشققققق کله پاچه ام. این دفعه هم خیلی خوشمزه تر از همیشه بود دلت نخواد دیگه تا جایی که می شد خوردم
ممنون عزیزم
Jumeirah Emirates Towers Hotel رو می گم، خیلیییی خوب بود لامصب هتلش
خیلی خوبه خدایی، ما هم ۱۴ فروردین می ریم سرکار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد