جمعه ۳ نوامبر

وای که امروز جمعه بود و ما کار نمی کردیم

بالای پونصد بار تکرار کردیم که امروز روز کاری وووووووو ما کار نمی کنیم 

 

دیروز ساعت ۶ عصر رسیدیم خونه با ترس و لرز، چون قرار بود تو انگلیس طوفان بشه و من در حد مرگ می ترسیدم پروازمون کنسل بشه. به شدت وحشتناکی می خواستم برگردم خونمون

عموما به محض رسیدن به کشور مقصد و علیرغم اینکه همیشه خوش می گذره، من دوست دارم بگردم خونمون. سفر رو دوست دارم ولی دوست ندارم (خودم نفهمیدم فازم چیه شما هم سعی نکنید چون متوجه نخواهید شد)

لندن عالی و افتابی بود. هر کی می گه اینجا زیاد بارون نمیاد که برو لندن ببین چه خبر رو الان می تونم بزنم له کنم. چون شواهد نشون می ده که حتی لندن هم افتابیه وقتی اینجا شلنگ اب رو باز کردن رومون

همسر دیروز پشتش گرفته بود در نتیجه علیرغم پاشنه درد و پا درد وحشتناک دو سه روز اخیر، دلم نیومد بزارم از فرودگاه تا خونه رو رانندگی کنه و در نتیجه ۴۰ دقیقه هم رانندگی کردم تا خونه که البته بدون وقفه ذلف بر باد مده شجریان پلی شد و بسی لذت بردیم از رانندگی.

امروز می خواستیم بریم خرید و شام رستوران مورد علاقه من ولیییییی انقدر خوابمون می اومد که همه چی رو بعد از خوردن الویه ناهار کنسل کردیم و یکساعت و نیم خوابیدیم. 

بعد در حال تماشای دوازده خان هرکول عزیزم غذا خوردیم (Raclette عزیزتر از جانم). بعدش یه ظرف بزرگ چس فیل اماده کردم و فیلم دیدیم‌.

آقا آب دستتون بزارید زمین و Big Little Lies رو ببینید. یعنی لامصب خیلییییی خوب بود. البته که من عاشق The Undoing هم هستم. گویا هر چی از نیکل کیدمن تو فیلم ها خوشم نمیاد عاشق سریالهاش شدم. این دو سریال عالین عالی. 

چهارشنبه شب با پسر کوچیکه استاد شام رفتیم یه رستوران فنسی ایرانی. پیش غذا سالاد الویه و کشک بادمجون و میرزا قاسمی با سنگگ و بربری انتخاب کردیم و غذای اصلی من و همسر کوبیده و اونم جوجه کباب تند. غذاها کاملا به طبع انگلیسی ها تغییر داده شده بود، اینطوری که خوشمزه بود ولی کوبیده نبود. پیش غذاها ولی خوب بودند و البته کم سیر. 

فردا شب هم میریم پیش استاد چون قراره برامون ریزوتو قارچ درست کنه و از دوشنبه من وارد یه رژیم خیلی شدید می شم چون اندازه خرس شدم حقیقتا. تو زندگیم همچین وزنی نداشتم. باید باید یه کاری بکنم چون دارم دق می کنم. 

فعلا همینا تا بعد

نظرات 8 + ارسال نظر
نگار پنج‌شنبه 18 آبان 1402 ساعت 05:09

همیشه یه سفر و به سلامت خونه برگشتن ویرگول جونم. هر دو تاش باحاله خوب.

ممنون عزیزممممم
اره واقعا هر دوتاش خوبه به شرطی که هوا آفتابی باشه

لیمو چهارشنبه 17 آبان 1402 ساعت 10:04 https://lemonn.blogsky.com

پست انقدر خوشمزه بود که گرسنم شد.

ای وای ببخشید
رفتم دوباره خوندم دیدم حق داری

قورى دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت 07:04 http://ketriyoghoriii.blogfa.com/

سلام خانمى
خوبی ؟
رسیدن بخیر
با تشکر از اخلاق خاصت
که هم سفر میخواى هم خونه
چقدر این مدل خواب ها مزه. میده
یعنى کوبیده رو تغییر مزه داده بودن
به به من نمى بارون و رانندگى

سلام عزیزممم
ممنون
اخلاق خاص رو لطف داری واقعا عجیبم می دونم خودم
آره مزه اش شبیه کوبیده نبود اصلا، یه چیز دیگه بود کلا

آتوسا یکشنبه 14 آبان 1402 ساعت 18:08

رسیدن بخیر ویرگول جون، چه خوب که لندن آفتاب بوده، اینجا که همش بارونه. ما هم اینجا یک رستوران رفتیم به نام شف عباس

ممنونم، اره خیلییییی عالی بود واقعا شانس آوردیم
بلی در این کشور جز باران نیست، خوب بود رستورانش؟

قره بالا یکشنبه 14 آبان 1402 ساعت 12:41 http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

چشم
اگه اینطوری راحتی که مفرد خطابت میکنم

یه شیشه نوشابه رو پر آب کن بذار یخ بزنه، زیر پا قل بده
انگشت شست رو بذار رو نقطه درد دورانی ماساژ بده، البته عمقی باشه، یعنی فقط پوست حرکت نکنه
پا رو از پنجه بکش سمت خودت، چند ثانیه نگه دار که عضلات پشت ساق کش بیاد
از همه مهم تر استراحت کن

چشمممممم خیلی ممنونمممننم
حتما انجام می دم
بازم ممنون

فاطمه شنبه 13 آبان 1402 ساعت 08:41 http://Ttab.blogsky.com

عزیزم چه زودبرگشتیدفکرکردم فعلااونجایید.
خدابهتون رحم کرده زمان آفتابی بودنش اونجابودید(انگارمن سالها اونجازندگی کردم ،ههه)
دوستم عجب پیش غذای مفصلی.اون خودش غذای اصلی حساب میشه بااین حساب اضافه وزن طبیعیه.البته ببخشیدا

سلام به روی ماهت
سه روزه رفته بودیم
والا اینجا دست کمی از لندن نداره انقدر که بارون میاد، رفتیم اونجا خدا رو شکر آفتاب دیدیم یکم
دخترم من گفتم خرس شدم ولی سایزم هنوز M هست اون پیش غذاها برای سه نفر بود و هر کدوم یکم بزرگتر از نعلبکی که یه مقداری از هر کدوم هم موند.

سارا شنبه 13 آبان 1402 ساعت 08:32 http://15azar59.blogsky.com

سلام ویرگول خانم جونم
به به همیشه به سفر البته بدون طوفان
آقا این طوفان های اون بر اب رو من فقط از تی وی میبینم حقیقا خیلی ترسناکن
.
به قول فرزند محترم کوبیده فقط گلپایگانی چرب و چیلی با نون زیر کباب

سلام عزیزدلمممم
وای خدا رو شکر من هم تاحالا ندیدم ولی تصورش هم وحشتناک بود خدایی
ای جونمممممم به سلیقه پسر جان

قره بالا جمعه 12 آبان 1402 ساعت 22:18 http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

حسابی خوش بگذره


بشینم این فیلما رو ببینم


درد پاشنه شون صبحا بیشتره؟


از الان غذای استاد نوش جانتون

آقا منو شما خطاب می کنی من احساس می کنم خیلی پیرم (حالا درسته ۴۰ سالم شده ولی دلم جوونه ) بیا راحت باشیم با هم خانوم دکتر جان
وای اینا سریال های کوتاهند ولی واقعا ارزش دیدن دارن

خیلی دردش دائمی نیست بیشتر هم طرفهای شبه، اما این چند روز که خیلی راه رفتیم وحشتناک درد گرفت. البته فکر کنم چکمه ام هم مناسب این همه راه رفتن نبود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد