دیشب با صدای سرفه های همسر چند بار بیدار شدم، نمی دونم تازه بعد دو هفته چرا تازه سرفه اش گرفته، خودمم هی گرم و سردم می شد و در نتیجه یه خواب سیر و کافی نکردم
صبحم حواسم نبود که استثنا شیفتم هشت و نیم شروع می شه و همین شد که مثل همیشه ساعت رو گذاشتیم هفت و ربع. پاشیدیم چک این پرواز فردا رو انجام دادیم، همسر رفت دوش گرفت، من پریدم تو آشپزخونه ظرفها رو گذاشتم تو ماشین و بعد تا اون صبحانه رو حاضر کنه من دوش گرفتم. صبحانه خوردیم، اومدم برم بشینم سرکارم یادم اومد وای هشت و نیم امروز نه هشت. دوباره رفتم حموم گفتم وقت دارم موهام رو بشورم راحت بشم دیگه از حموم رفتن. بعدم موهام رو موس زدم و رفتم کار رو شروع کردم. تا ۱۰ کار کردم، بعد رفتم موهام خشک کردم و قشنگ فرفریشون کردم.
آب پرتقال گرفتم و یکی یه لیوان نوش جان کردیم. از صبح فیله مرغ گذاشته بودم بیرون که شنیسل درست کنم دیگه کم کم کارهای اونم کردم. تا غذا حاضر بشه حوله ها هم ریختم تو ماشین. این وسطا هم در حال کار کردن بودم. بعد از ناهار داشتم تلف می شدم از خواب. همینطور نشسته پشت لپ تاپ سرم رو تکیه دادم به دیوار و یکم چرت زدم. انقدر هم همسر سر و صدا کرد هر دو دقیقه چشمام باز می شد. بعد دیگه پاشدم ماشین ظرفشویی رو خالی کردم، دوباره با ظرفهای ناهار پرش کردم که می ریم سفر همه چی تمیز باشه. سرخ کن رو گذاشتم سر جاش. لباسهای رو بند رو جمع کردم، تا کردم و حوله ها رو پهن کردم. در همون حال با مادرجان حرف زدم یه نیم ساعتی. الان کمرم داره می شکنه قشنگ انقدر درد می کنه.
در تمام این مدت هم ایمیلها رو انجام دادم و هم تلفن جواب دادم. با تمام این کارهایی که من از صبح وسط کارهای شرکت کردم توجه کنید که بیشتر از همه هم ایمیل انجام دادم. سیستم ما اینطوریکه ایمیلها میاد تو اینباکس و ما باید دونه دونه فلگ کنیم (با اسم خودمون مارک دارش کنیم)، براش تیکت بسازیم و حالا یا درخواست یا مشکل در حیطه ماست که انجامش می دیم یا نه می فرستیم لول بعدی. بعد وقتی من بین انجام ایمیل ها و گرفتن تلفن ها خونه باشم همیشه کلی کار هم تو خونه می کنم و با این حال آمارم از همه تو انجام کارها بالاتره که البته خوب از حماقت خودمم هست. چون خیلی ها چند تا ایمیل انجام می دن و بیشتر در حال فیلم دیدن و گشت و گذار تو اینترنتن. ولی من مثل احمقا همش در حال کار کردنم.
دیگه منم خدا آفریده دیگه تو خون منه این مدلی کار کردن، نمی تونم بدزدم از کار.
ساعت کاریم تموم شد، لپ تاپ رو زدم آپ دیت بشه بدبخت یه هفته اس درخواست ری استارت می کرد که منم انجام نمی دادم چون این آپدیت جدید یه باگ داره که ممکنه دستگاه به نتورک وصل نشه بعدش و اونطوری مجبور بودم برم دفتر. که خوب جلوی ضرر رو گرفتم. الان زدم آپ دیت بشه که اگر مشکلی پیش اومد دوشنبه بهر حال می رم دفتر.
برم چایی بخورم، یکم سریال ببینیم (Big Little Lies) و بعدش بریم چمدون جمع کنیم که صبح باید ساعت ۵ بزنیم بیرون (خدا خودش کمک کنه فقط که باید ساعت ۴ پاشیم) فعلا همینا، تا درودی دیگر بدرود
سریال موردعلاقه منومیبینی
فکرکنم تاحالارفتی سفرکه خوش بگذره
همسر،ایندفه واقعی بودمریضیش.
من اصلاکارآنلاین نه دوست.ولی آفرین که ازکارنمیزنی .برکت روزیت میره
وای عالی بود یعنیا عالی این سریال
من عاشق سریال The Undoing هستم اونم نیکول کیدمن بازی می کنه و عالیه
بلی الان تازه اومدیم هتل خستگی در کنیم ، جات خالی
دقیقا این دفعه واقعی بودش
من عادت کردم راستش، اصلا اینجا کلا کارم رو تو دوران قرنطینه شروع کردم و تا یکسال و نیم همکارهام رو به قیافه نمی شناختم. بعد الان برای همونه زورم میاد برم دفتر و واقعا راندمان کاریم از خونه خیلی بالاتر، چون تو دفتر همش با همکارها حرف می زنیم و کمتر فوکس دارم رو کار
ممنون دوستم
ان شالله به سلامتى برید و برگردین
چقدر خوب که اینقدر به کارتون اهمیت میدین
ممنونم
من متاسفانه وجدان کاری زیاد دارم اگر چیزی رو به عهده بگیرم باید به بهترین نحو ممکن انحامش بدم
به سلامتی ان شاء الله
کلی خوش بگذره بهتون
من فکر میکردم فقط ایرانی ها این مدلی کار میکنن که از سر و ته کار میزنن
پس خارجکی ها هم از این مدل کارا میکنن
ممنونم ازت
اوه اوه بیا اینا رو ببین، متخصصین بعضی هاشون واسه خودشون