بی تربیت کی بودم؟؟

دوستای قشنگمممممممم ببخشید این بنده حقیر رو که دوباره غیب شد

این مدت درگیر بودم یکم

اصلا یادم نبود تا کجا نوشتم، رفتم پست قبلی رو نگاه کردم 

تو این مدت رفتیم کنسرت استاد شجریان، که نگمممممم چقدر خوب بود اصلا دوای درد لامصب، با اینکه این سری آهنگهای خیلی معروفشون رو نخوندن ولی بازم عالی بود مخصوصا اون آخرش که آهنگ مرغ سحر رو خوندن. امیدوارم قسمت اونایی بشه که دوست دارن استاد رو. 

ولی همش دلم پیش مامان و بابا بود. پارسال که اینجا بودن قراربود بریم کنسرت استاد که متاسفانه کنسل شد. امیدوارم تو ایران کنسرت بزارن تا بتونم مامان و بابا رو بفرستم. 


استاد هم یه دور خیلی ریز ما رو سکته داد، چون دکتر فرستاد بودش آنژوگرافی و اینم که ترسو. پسر بزرگه اسپانیا تعطیلات تشریف داشتن، دختر خانومشون سواحل ایتالیا و ما رو پسر کوچیکه خبر کرد در حالیکه داشتن بار سفر می بستن به داداش جونشون ملحق بشن  خود استاد چیزی نگفته بود که ما نگران نشیم. ما هم فهمیدیم تموم برنامه هفتمون رو عوض کردیم تا همراهش بریم. البته همسر باید می رفت چون من باید مرخصی می گرفتم و خیلی فورس ماژور می شد. اون روز من رفتم دفتر و همسر رفت دنبال استاد. منم آماده باش که اگر خدایی نکرده مشکلی پیش اومد من سریع برم بیمارستان که خدا رو هزار مرتبه شکر بهش گفتن که قلبتون مثل قلب یه دختر ۱۴ ساله اس و هیچچچچ مشکلی نداری. من برای اون روز ناهار دست پیچ و سبزیجات و پلو رو پنج شنبه آماده کرده بودم و همسر جمعه صبح قبل بیمارستان برد گذاشت خونه استاد. دیگه از بیمارستان بردتش خونه و ناهار هم با هم خورده بودند و بعدش همسر رفت دفتر. شبش هم دوتایی رفتیم رستوران مورد علاقه مون.

البته خدایی پسر کوچیکه کلی بعدش از همسرتشکر کرده بود. ولی من همش پیش خودم می گفتم فایده بچه داشتن چیه که وقتی لازم داری نیستن و بازم تنهایی، البته عموما من از این افکار ندارم ولی فکر کنم حرصی شده بودم 


دوست جانمون که مریض شده بود رو یادتونه؟ شنبه ناهار دیدمشون و خدا رو شکر خیلی بهتر بودند، هم روحی  و هم جسمی. البته که باید تو آبان مجدد عمل بشه، تا روده رو پیوند بزنن، چون الان کیسه داره. دوباره ناهار اون رستوران مورد علاقه مون رفته بودیم روم به دیوار  اونا گفتن بچه دلش فلان رستو ان رو می خواد (که منو یاد چلوکبابی جوان می ندازه) ولی گفتن اگر شما نظری دارید بگید که منم گفتم  البته همسر بعدا شهیدم کرد که چرا گفتم، می گفت بچه در الویته منم گفتم بچه اس حالیش نیست ما باید به سمت رستوران خوب هدایتش کنیم 


دو هفته دیگه هم به سلامتی راهی خونه فک و فامیل شوهر هستیم  که الهی من قربونشون برمممممممم. داریم می ریم پنج روز پیش دختردایی جان همسر که بگیم و بخندیم و بخوریم. برای همتون یه فامیل شوهر اینطوری از ته ته دلم آرزو می کنم که داشتنشون ته خوشبختیه. البته که پیر شدیم و دق کردیم تا برسیم به این تاریخ بس که بخاطر این افزایش قیمتها ادم مجبوره از شصت ماه قبل نقشه بکشه. 


نه مهر هم که تولدم هستش (بزن دستو ) و ما از جمعه اش قرار پیشواز (اولش جدا نوشتم پیشواز رو دیدم وا این چرا یه طوریشه بعد درستش کردم ) بریم. جمعه با استاد قراره یه رستوران چینی شیک و پیک بریم  خودش با پسر بزرگه یه بار رفته و خیلی تعریف می کنه و قرار شد برای تولد من بریم اونجا. شنبه برو بچ میان همگی اینجا به صرف شام و کیک و کادو. شام هم فسنجون و قورمه سبزی داریم و کیک رو هم سفارش دادیم.  

یکشنبه هم که روز اصلیه دیگه خودمون جشن می گیریم که دوشنبه صبح کله سحر پرواز داریم. 


فعلا اینو علی الحساب داشته باشید تا بیام، اصلا هر کی دیر پست بزاره خره  

نظرات 11 + ارسال نظر
Negar سه‌شنبه 18 مهر 1402 ساعت 03:43 https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

ویرگول جونم تولدت با تاخیر مبارک.
فامیل همسر خوب نعمته. فامیل همسر من فامیل مامانم می شن. من خیلی باهاشون حال نمی کنم.
کنسرت هم نوش گوش و جونتون.

ممنون عزیزمممم
ای وای بدشانسی آوردی پس، واقعت فامیل همسر که خوب باشن، ده هیچ جلویی
ممنون عزیزم

لیمو یکشنبه 9 مهر 1402 ساعت 12:14 https://lemonn.blogsky.com/

امروز تولدتونه پس. مبااارکه کلی

ممنونم لیموجانم

نسترن دوشنبه 3 مهر 1402 ساعت 13:28 http://second-house.blogfa.com/

توووولدت پیشاپیش مباااارک ویرگولی نازنین
هرچی آرزوی خوبه مال ِ تو
ایول فامیل شوهر رو عشقهههههههههه خوش بگذره حسااابی

ممنون ازت نسترن جونم
خیلییییی خیلیییی خوبه ها، نمی تونم بگم چقدررررر ممنون مهربونم
نسترن میام کامنت می زارم برات، فقط خواستم بگم خیلی خیلی حال کردم بابت پست آخرت، اصلا کل دیروز یادش که می افتادم نیشم باز می شد. همیشه بخندی دوست قشنگم

parinaz95 دوشنبه 3 مهر 1402 ساعت 07:36 http://parinaz95.blogfa.com

این تاخییر در پست گذاشتنت را به خاط اینکه تولدت نزدیکه میبخشیم
تولدت پیشاپیش خیلی مبارک دوست عزیزم .
دست همسرت درد نکنه که استاد جان را همراهی کردن و ممنون از شما که براشون غذا گذاشتی.داشتن دوستای خوب واقعا نعمته.
وای که من چقدر محرومم از داشتن فک و فامیل شوهر باحال و خوبامیدوارم تو حسابی خوش بگذرونی و بترکونید

خدا رو شکر تولدم در پیشه و بخشیده شدم
ممنون عزیزمممم
می دونی رابطه دو طرفه خیلییییی خوبه، آدم قدمهاش رو با دل و جون بر می داره.
وای اصلا یه حال خوبیه داشتن چنین فک و فامیلی که نمی دونه. خانواده دایی همسر واقعاااااا هیچ فرقی با خانواده خودم ندارند حتی می تونم بگم بهترن.
ممنون ازت عزیزم

فاطمه یکشنبه 2 مهر 1402 ساعت 14:46 http://Ttab.blogsky.com

سلام عزیزم ایشالله همیشه شادی باشه.تولدتم مبارک .تولدخودمم که فرداست مبارک.آدم مهرماهی میبینه خوشحال میشه.
اون مریض باکیسه همراهش میتونه بیادرستوران غذابخوره؟

تولدت مبارک عزیزمممممم بهترین ها برات می خوام از خدای بزرگ
و ممنون از تبریکت
اره می تونه، کیسه زیر لباسشه، اگر ندونی اصلا متوجه نمی شی، حتی سرکار هم می ره (البته شرکت مال خودشونه)

سارا شنبه 1 مهر 1402 ساعت 20:21 http://15azar59.blogsky.com

ویرگول قشنگم تولدت مبارک باشه رفیق بی کلک من
مامان منم مهرماهی هستن
مهرماهی ها اصلا خود مهربونی هستن

فدای تو دوست خوبممممممم
خدا نگه داره مامان رو براتون
عشقیی عشق

غ ز ل جمعه 31 شهریور 1402 ساعت 23:20 https://myego.blog.ir/

پس تو خر من هستی
یادته اینم نیگفتین بعدش؟

به به تولدت مبارک
۵ روز بزرگتری از ماهک
ان شالله خوش بگذره
هم تولد هم سفر و مهمونی

آخ آخ اره الان یادم افتاد
ممنون عزیزممممم

پس ماهک جونم هم مهر ماهیه، می بینی ما مهر ماهی ها چقدر گلیم؟
ممنونممممممم مهربونم

رها جمعه 31 شهریور 1402 ساعت 13:18 http://golbargesepid.parsiblog.com

وووووی ببینین کی اومده ویرگول خانوم ازین طرفا؟؟؟ خخخ
تولدت موبارک موبارک موبارک تولدت موبارررک
حالا فخر فسنجون اینقد بفروش تا منو هم تو زحمت پختش بندازیا
فسنجون غذای مقدس
برای گرامیداشت تولدت فقط همین جوابه
بزن شادیه دنیا بریزه تو جونت ... جای منم خالی کن و یادمو گرامی بدار ویرگول جونم
کنار همسر جان سلامت و شادان باشی همیشه

عزیزدلی توووووو
ببین اصلا امکان نداره حرف فسنجون بشه یاد تو نیفتما
من اصلااااا هلاک این غذام می دونی دیگه، اصلا هم امکان نداره بدون ترب بخورمش (خدا رو شکر ترب پیدا میشه حالا تو این بلاد کفر )
ممنونمممممم ازت مهربونمممم

قورى جمعه 31 شهریور 1402 ساعت 04:25 http://ketriyoghoriii.blogfa.com/

سلام خوبین
چند وقت میام و مى خونم و میرم شرمنده بسی بسیار تنبلم براى نظر گذاشتن
اما الان دیدم زشت این همه میام اینجا باید تولدتون و تبریک بگم
تولدتون مبارک ان شالله ١٢٠ سال با سلامتى و شادى در کنار عزیزانتون زندگى کنید

سلاممممم
خیلی خوش اومدین و ممنون که کامنت گذاشتید، آخ امان از این تنبلی که کاملااااااا درکش می کنم
خیلی ممنونممممممم

سارا پنج‌شنبه 30 شهریور 1402 ساعت 22:46 http://15azar59.blogsky.com

ویرگوووول من تو را کوشته میکنم
خر آخه ؟
.
یه دوستی توی دانشگاه داشتم هر وقت میخواست ذوق دخترشو بکنه به دختر کوچولوش میگفت خرررچنگ من
بهش گفتم حالا چرا خرچنگ؟! گفتش اخه بهش بگم خر یاد میگیره میره میگه به همه
نمیدونم چرا جمله اخرت منو یاد دوستم انداخت

گفتم دیگه خودمو بزارم تو رودربایستی
ای وای چه ایده خوبی داشته دوستت استفاده کنم منم از این به بعد در مورد خواهرزاده جان

bahar پنج‌شنبه 30 شهریور 1402 ساعت 20:21 http://man0baharam.blogsky.com

سلام
این استادی که همجا ازش نوشتین کی هستن

سلام
استادمون
فکر کنم چون اولین باره منو می خونید نمی شناسیدشون
خیلی سال پیش استاد زبانمون بودند و حالا عزیزترین
خوش اومدید راستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد