یه پست کوچولو

خواهر سه شنبه یه عمل سرپایی داشته که شکر خدا خوب پیش رفت. امروز مامان می گفت دم اتاق عمل به خواهر جانمان گفتن خانوم لنزاتون رو در بیارید. (خواهر جانمان چشماش آبی و سبزه، متناسب با لباسش رنگش تغییر می کنه) عادیه که از اون موقع که مامان اینو گفته هی من دلم برای خواهر خوشگلم ضعف می ره و هی قربون صدقه اش می رم؟ قربونشششش برم من خواهر مظلوم و ساکتم. به خدا حقش نبود یه فسقلی گودزیلا طور مثل من قسمتش بشه  باید خدا یه بچه آروم و ساکت مثل خودش بهش می داد نه کپی برابر اصل من رو.


از دوشنبه باید برگردم سرکار. دلم تنگ شده برای کار کردن ولی خوب مطمئنم دلم برای این روزهای بیکاری هم تنگ میشه. (یه ساعت فکر کردم املاء صحیح مطمئن یادم اومد). یکشنبه عصری می خوام کیک یزدی بپزم و دوشنبه ببرم سرکار. جشن بگیریم به مناسبت رفتن اون همکار بی شخصیتمون  کیک یزدی یا به قول اینجاییا کاپ کیک هام رو خیلی خوب می تونم درست کنم. برم هنرهام رو بریزم رو دایره. اخه همه فکر می کنن چون من همیشه ارایش دارم و موهام و لباسهام مرتبه با ناخن های لاک زده بلند از این خانومها هستم که دست به سیاه و سفید نمی زنه، دیگه نمی دونن در پشت این ظاهر شیک و پیک یه کزت نهفته اس 

هفته پیش به پیشنهاد همسر یه دوچرخه ثابت خریدیم. دیگه اینطوری لازم نیست بریم باشگاه و هر وقت ادم بخواد می تونه ورزش کنه. چون تو باشگاه هم من بخاطر گردن و پشتم فقط از دوچرخه و تردمیل استفاده می کردم. انقدر خوب شده که نگووووو. از جمعه که راهش انداختیم من دو بار در روز دوچرخه می زنم هر دفعه ۵ یا ۶ کیلومتر. شاید کم باشه اما برای من بی تحرک واقعا عالیه. اماااااا پاهام انقدر درد می گیره که نگوووووو. ولی خوب کم نمیارم و حتما ورزش می کنم. 


این هفته اینجا افتاب تپل و مپلی داریم و الان دو روزه که بعد ناهار مایوم رو می پوشمو حسابی روغن برنزه کننده می زنم و می رم تو حیاط افتاب می گیرم. و صد البته کتاب هری پاتر رو هم با خودم می برم. یک ساعت شاید  یه کم بیشتر می مونم تو حیاط ولی کلی رنگ گرفتم. البته که پوستم از سال پیش هنوزه برنزه اس اما خوب کم رنگ شده بود یکم. امروزم حتما می رم. فردا رو نمی دونم برناممون چیه ولی اگر خونه باشیم سعی می کنم پروسه برنزه سازی رو ادامه بدیم که از دوشنبه این قرطی بازیا تعطیله و به آغوش کار باز می گردیم.


راستی مهمونی دوشنبه هم خوب برگذار شد. جوجه کبابها محشر شدند. پختشون هم عالی شد و کاملا مجلسی و خوشگل از اب در اومد. همسر جان تشویقم کرد و گفت یکی از بهترین جوجه کبابهای این چند وقت اخیر شده. (کدبانوی کی بودم )


دو هفته دیگه امید به خدا داریم می ریم سفر، یه جایی که تا حالا نرفتیم و کلی گرمه. یکی از جاهایی بود که همیشه دلم می خواست برم. بیاید حدس بزنید ببینم می تونید بگید کجا داریم می ریم. پست بعدی یه پست رمز دار در مورد همین سفر خواهد بود. 


شنبه هفته پیش رفتیم دنبال استاد و بردیمش رستوران هندی. اولین رستوران رفتنمون بعد از کرونا بود (به غیر از تولدش که رستوران دوست دختر پسرش رفتیم). چون هوا خوب بود بیرون نشستیم. خیلی خوب بود و خوش گذشت. بعدم بردیمش یه گل فروشی خیلی بزرگ، یه جایی مثل باغ گل تا برای حیاطش گل بخره. بعد از ناهار وقتی همسر رفت ماشین رو بیاره ما داشتیم قدم می زدیم که گفت آرایشگرش رفته مرخصی و خودش مجبور شده تو خونه موهاش رو بشوره و الان اصلا قشنگ نیستن موهاش. بهش گفتم موس می زدی می زاشتی خشک بشه که حداقل فرفری وایسته که گفت موس نداره و معمولا موس رو از ایتالیا می گیره و الان چون چند وقته نرفته دیگه تموم شده. بهش گفتم از همینجا نیوآ بگیر خیلی خوبه و گرون هم نیست. بعد که گذاشتیمش خونه به همسر گفتم بره فروشگاه تا من برای استاد موس بخرم. خریدیم و برگشتیم بهش دادم. در رو که باز کرد فکر می کرد چیزی یادمون رفته وقتی موس رو دید چشماش پر اشک شد. بهم گفت تو یه فرشته ایی. بغلش کردم و کلی ازم تشکر کرد، گفتم بهش نمی شد که فردا موهات جلوی دوست دختر پسر بزرگه خوشگل نباشه که (یکشنبه دوست دختر پسرش دعوتش کرده بود رستوران). بعدش هم اومدیم خونه که شبش خونه خانومه همسایه دعوت بودیم و خوب بود. خاک تو سرم منم باید دعوتش کنم ولی کو حال و حوصله.


خوبه قرار بود کوتاه باشه پستش مثلا، فعلا برم تا بعدددد


نظرات 13 + ارسال نظر
مرضیه دوشنبه 29 خرداد 1402 ساعت 01:26 http://Fear-hope.blogsky.com

سلام عزیز دلم. من این پست رو دو هفته پیش خوندم اما نشد اونوقت کامنت بذارم،
واقعا هم تو یه فرشته ای دختر انقدر حس خوب به اطرافیانت و به خود من
میدی ، ایشالا چند برابرش به خودت برگرده
و اینکه به ظاهرت می‌رسی و خودتو دوست داری چقدر عالیه، کاش ازت یاد بگیرم اینهمه مدیریت درست کارها رو
پست آخرت رو هم خوندم کامنتش رو بعدا میذارم
هر جا که میری ایشالا حسابی بهم خوش بگذره، تو واقعا دختر خوبی هستی

مرضیه مهربونم ممنون ازت عزیزمممممم
می دونی به نظرم اگر با خودت به صلح برسی و خودت رو دوست داشته باشی میشه اولین قدم برای اینکه بتونی به بقیه هم عشق بدی
من خیلی سعی می کنم، می دونم خیلی وقتها هم شکست می خورم ولی واقعا تلاش می کنم به همه حس خوب و عشق بدم و تا جایی که می تونم و به خودم ضرر نمی زنه کمک کنم.
ممنون بازم ازت عزیزدلم

نگار شنبه 27 خرداد 1402 ساعت 22:49 https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

چه خوب! آفتاب گرفتن باید حال خوبی داشته باشه. من آفتاب خیلی اذیتم می کنه و ازش فراریم.
حتما خودت هم مثل خواهرت خوشگلی.
می گما چشم بد دور چقدر عالی که هم شیک و مرتبی هم کاری و کدبانو. من هیچ کدومش نیستم. راستش فکر هم می کردم که شیک ها دست به سیاه و سفید نمی زنند.
همین که روزی دو بار تحرک داری عالیه. المپیک که نمی خواهیم بریم. ما تردمیل داشتیم و من یک بار بیشتر ازش استفاده نکردم. داشتیم می اومدیم این خونه چون باشگاه داشت و وقت نداشتیم بفروشیمش گذاشتیمش دم در همسایه ها ببرند. دوران کرونا خریده بودمش و بدبخت نه من نه همسرم نگاهش هم نکردیم.
کیک یزدی می خوام.

درست می گی، ولی من کلا با آفتاب حالم خوب میشه. واقعا یه جوریم انگار افتاب شارژم می کنه
سیندرلا طور طی می کنیم از یه ساعتی به بعد تبدیل می شم به کزت
واقعا درست می گی، همون تحرک داشتن مهمه. ای وای چه حیف باشه. کاش فرصت داشتید می فروختینش. سعی کن از باشگاه استفاده کنی حتی شده خیلی کم.
ای جونممممن، کاش نزدیک بودی برات می فرستادم

نسترن یکشنبه 21 خرداد 1402 ساعت 17:15 http://second-house.blogfa.com/

ویرگولی چطوری؟
کجایی؟

سلام عزیزدلممممم
همینجام، زودی میام می نویسم
ممنون که یادم بودی مهربونم

سارینا۲ پنج‌شنبه 18 خرداد 1402 ساعت 21:29 http://Sarina-2@blogfa.ir

سلام ویرگول جان
خوبی؟
خواهرت خوبه ان شاالله؟
میگم آدم برای سر کار رفتن هم دلش تنگ میشه ولی برای بیکاری بیشتر مخصوصا اگر بیکاری با حقوق باشه
برنزه دوست داری؟
اینجا هنوز سفید بیشتر مده
راستی ویرگول جان موس موی نیوآ که استفاده می کنی چه مدلی هست؟ چون فکر کنم چهار پنج مدل داره
پست قبلیت رو هم خوندم
مهمون داری واقعا سخته
منم توی پروسه اش که قرار می گیرم سختم میشه ولی معمولا دعوت می کنم و خودمو میندازم تو پروسه
البته گاهی هم از زیرش درمیرم
مثلا برای پس فردا می خواستم چند نفرو دعوت کنم ولی پشیمون شدم و تو ذهنم کنسل کردم

سلام عزیزمممم
ممنون ازت، بهتره خیلی
اره اینجا برنزه رو بورسه البته من تهرانم بودم همیشه برونزه می کردم
اخ گفتی بیکاری اصلا یه چیز دیگه ست البته به شرط اینکه آدم شاغل باشه ها، اینطوری مرخصی می چسبه
واقعااا سخته، باید همینکار رو کرد و گرنه که هیچ امیدی به دعوت کردن نیست اگر ادم هی دست دست کنه
خوب کردی والا

لیمو چهارشنبه 17 خرداد 1402 ساعت 08:15 https://lemonn.blogsky.com/

من موس نمیزنم چون یه حالت خشکی میده به موهام اما با سرم دوفاز و کرم مو دوستم، گاهی هم یه کوچولو روغن نارگیل.

به به دختر جذاب من روغن زیتون قبلا می زدم ولی الان با ماسک مو حال موهام خوبه خدا رو شکر

فاطمه سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 16:03 http://Ttab.blogsky.com

سلام چه جالب وشیک،چشمای آبی وسبزماشالله بهش
حالامن میرم پیاده روی یاجایی که فضای بازه،کلی کرم ضدآفتاب واینامیزنم که مبادابرنزه بشم.نورآفتاب اشعه ماورابنفش داره ها،مواظب باش
میخوایدبرید مصر؟

ممنون عزیزمممم، بله خواهر جانمان یه پا سفید برفیه برای خودش قربونش برم
همتون از برنزه بودن فراری هستینا
چشم، همیشه روغن برنزه کننده ام ضد آفتاب داره
جواب معمای سفر رو در پست بعد می دم

خانوم ِمیم سه‌شنبه 16 خرداد 1402 ساعت 09:47 http://Mydailylife1400.blogfa.com

به به ویرگول جان برنزه ی ژزااااااب

قربون شماااااااا

غ‌زل یکشنبه 14 خرداد 1402 ساعت 14:41 https://myego.blog.ir/

حالا خواهر چشم قشنگت چطوره فرفری جانم؟
خودت بهتری؟

آقا من اینقدر خودم بلد نیستم مرتب و شیک باشم تو که میگی کیف میکنم و میگم کاش نزدیکش بودم یه مدت باهاش میچرخیدم یاد بگیرم :))))

به به فرفری جانِ برنزه ورزشکار
بوس بهت

چه خوبه دوستای خوبی اونجا دارید
من اگر جای استاد بودم لهت میکردم از خوشحالی موس
مرسی که اینقدر خوبی مهربون

خوبه خدا رو شکر، ممنون ازت عزیزم برای احوالپرسیت
خودمم اره خدا رو شکر، می تونم کم و بیش بخوابم اگه خر و پف های همسر بزاره
عزیزممممممم، من از اول قرطی بودم دقیقا نقطه مقابل خواهرم. ولی کاش واقعا نزدیک بودیم
وایییی چه تعریفای خوبی

اصلا دلم یه جوری شد وقتی اشک تو چشماش جمع شد. تو هم خوب معنی محبت رو متوجه می شی انقدر که خودت مهربونی

آتشی برنگ آسمان یکشنبه 14 خرداد 1402 ساعت 11:33

سلام ویرگول خوشگل برنز کدبانو شیک و پیک فلان و فلان
منم عاشق افتابم
سفر بی خطر و پر از لحظات خوب و هیجان انگیز عزیزم
حدس من جزیره س یا مراکش

وای خدااااا چه سلام دلنشیت، دوست داشتنیه پر ملاطی بود
خدا رو شکر یکی پیدا شد مثل من عاشق آفتاب باشه
ممنون عزیزمممن
خیر خانوم شما برنده نشدید

سارا شنبه 13 خرداد 1402 ساعت 14:54 http://15azar59.blogsky.com

سلام بر ویرگول برنزه
آقاااا افتاب جهان تابی که شما را برنزه مینماید ما را در ایران سوخاری مینماید البته در شیراز سوخاریه شاید در مناطقی دیگه کباب بنماید بعضی جاهای دیگه هم کلا طرف تبخیر بشه و فاتحهههه
جدا از شوخی من با پوست برنزه رابطه خوبی ندارم شاعر میفرمااید: سفیییید و کمی چاق

سلام به روی ماه سفیدت
اون که بله، حق با شماست، ولی خدایی سمت شما خیلی باید گرم باشه، خدا خودش کمکتون کنه
وایییی سارا من از بچگی خودمم پوستم تیره بود دیگه از بیست سالگی اونورا آفتاب گرفتم و قشنگ خوش رنگ شدم‌ حتی تهرانم که بودم کلا جمعه ها مامان رو می زدم زیر بغل و می رفتیم پارک ارم مراسم آفتاب گیری آخ یادش بخیر
آبجی سفید و کمی چاق مال قدیم بود الان برنزه و لاغر مردنی مده

آرزو شنبه 13 خرداد 1402 ساعت 11:28 http://arezoo127.blogfa.com

سلام عزیزم
اوممم حالا من پیاده رویم تو آفتاب باشه هی دستامو زیر شال قایم میکنم که مبادا برنزه بشن! آستین مانتوم تقریبا سه ربعه
حدس من اسپانیاس

سلام عزیزمممم
واقعااا؟ من عاشق افتاب و برنزه شدنم
خیر شما سوختین در پست بعد جواب صحیح داده می شود

فرزانه شنبه 13 خرداد 1402 ساعت 10:29 http://khaterateroozane4579.blogfa.com

سلام ویرگول جان
انشالله که دیگه حال جسمیت بهتر شده
چقدر خوبه که هم واسه ظاهرت وقت میذاری و هم کدبانو هستی . آفرین
در مورد سفر هم الهی که حسابی بهتون خوش بگذره هر جایی که میرید
آفتاب برای اروپایی ها خیلی رویائیه. داداش منم که میخواست بیاد ایران میگفت میخوام بیام اونجا یه مدت آفتاب ببینم فقط

سلام عزیزم
خیلی بهترم خدا رو شکر، ممنون ازت
ممنونمممممم من کلا وسواس دارم روی ظاهر و خونه، دیگه اینطوری می شه که باید از جون و دل مایه بزارم
ببین اگر از اول همینجا به دنیا اومده باشی خوب برات عادیه ولی برای من که کلا شارژم با آفتابه یکم سخته که اونم فدای بقیه امتیازهای اینجا
اخ که داداش حرف منو می فهمه
ممنون ازت عزیزم

نگین جمعه 12 خرداد 1402 ساعت 19:42 http://sweetheart-n.blogfa.com/

سلام ویرگول جونم
آقاااا من چقدر بی معرفتم ،شما همش‌ میای وبلاگم من هیچی .
الان اومدم دیدم چقدر هیجان انگیزه
جون بابا ،آفتاب گرفتن و عشق و حال و....
اصلا الان میذارمت جزو دوستای وبلاگیم که بیام بخونمت همیشه

سلام به روی ماهت
نفرمایید خانوم دکتر، قدم شما روی چشم
اما می دونم دکتر بودن و عروس بودن کلی وقتت رو می گیره اما خوشحال می شم وقتی کامنتت رو هم می بینم. پس اصلاااا خودت رو اذیت نکن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد