سرآغاز همواره دلپذیر است، در آستانه اما درنگ باید کرد
همین که هستی،
همین که لابلای کلماتم نفس میکشی،
راه میروی، در آغوشم میگیری،
همین که پناه واژه هایم شده ای،
همین که سایه ات هست، همین که کلماتم از بی « تو » یی یتیم نشده اند،
کافیست برای یک عمر آرامش؛
پس عزیزم، همیشه باش
ادامه...
و بلاخره اومد
ببخشید اگر دیر خبر دادم
شوک خبر اون روز طوری بی جونم کرده بود که خودم واقعا تعجب کردم
از قرار معلوم برادرجان یه دوهفته ایی بود که درگیر شده بود. از همون دو هفته قبلش گلوش خیلی کم درد می کرد ولی خوب علائم دیگه ایی نداشته. تا اینکه به شدت بی حال و خسته می شه و می ره دکتر و تست می ده که جواب مثبت میشه.اما دکتر بهش می گه که احتمالا دیگه الان اخرای دورت هست و پنج شنبه دوباره تست بده که تست پنج شنبه منفی می شه و دیگه هیچ علائمی هم نداشته. مامان و بابا الهی شکر درگیر نشدن یا اگرم شدن بی علامت بودند. اما خوب احتیاط می کنن و کسی رو اصلا نمی بینن. حتی فسقلی خواهر جان رو.
و بلاخره رسید اون روز 
بله فردا منم و همسری می ریم واکسن بزنیم. به قول شوهر خواهر جانمان کارمون به کجا کشیده که از زدن واکسن خوشحال می شیم. دوز اول رو فردا و دوز دوم رو دو ماه دیگه می زنیم. اگر مسئله خونه و پول جمع کردن برای اون نبود بعدش حتما بدو بدو می رفتم می دیدم مامان اینا رو. اما موعد تحویل خونه نزدیکه و نمی تونیم ریسک کنیم. چون یه سفر کوچیک بریم و بیایم هیچی خرج نکنیم سه تا چهار هزار تا خرج میشه که در شرایط فعلی خیلی کار عاقلانه ایی نیست. اینه که فعلا صبر می کنیم تا ایشالا شهریور یا مهر ببینیم شاید یه فرجی بشه.
امروز هم رفتیم خرید که دیگه یخچالمون شده بود عین کمد. خالی خالی بودا. رفتیم کلی خرید کردیم که اگر این چند روز آینده بعد از واکسن حالمون بد شد بتونیم حداقل چیزی بخوریم. هر چند امیدوارم که هیچیمون نشه واقعا. ولی ترسناکه. آدم همش می شنوه از این ور و اونور که چند نفر بعد از واکسن مردن. والا گرفتاری شدیم این وسط.
از قرار معلوم هر سال تو ماه آوریل شرکت یه ارزیابی انجام می داده و بعد پاداش می داده. امسال از شانس من تا الان که از ارزیابی خبری نشده. قراره از بیمه شرکت سابق هم پول بهم بدن که اونم لنگش هواست و از کی من دارم پیگیری می کنم ولی هیچ خبری نیست. الان گفتن اوایل می (امروز سوم می هستش) حالا ببینیم کی می دن دیگه.
برم فعلا، خیلی خوابم میاد. پاهام خیلی درد می کنه. به همسر می گم واکسن نزده بدن درد من شروع شد 
عزیزم خدای نکرده عوارضی نداشت واکسنتون؟
سلام فاطمه جان. یه پست جدید گذاشتم و مفصل توضیح دادم
ویرگول جان چه خبر ؟ واکسن زدید عزیزم؟
پیشاگ جانم ببخشید دیر شد تا جواب بدم
مفصل نوشتم از انچه بهمون گذشت
ممنون که احوالپرس بودی
انشاالله واکسن براتون راحت بگذره وسبک باشه براتون خداروشکر که حال برادرت خوب شده انشاالله هر چه زودتر بیای و خانواده تو ببینی ویرگول جانم
ممنون عزیزم
الهی آمین
از بابت برادرت خیلی خوشحال شدم.
خداروشکر که میخواهید واکسن بزنید.
یعنی میشه ما هم واکسن بزنیم؟میشه من بتونم عروسی بگیرم؟
ممنونم عزیزم
چرا نمی شه؟ ایشالا زود واکسن می زنید و یه عروسی خوشگل هم می گیری که تا همیشه از یادآوریش لذت ببری
سلام خانمی .خوبی .ببخش نمیام اینجا .حتما از مامانم می پرسم.بهت میگم .در مورد گیاه انقوزه سرچ کن اون رو برای سرطان معده میدند که عالیه .می پرسم بهت میگم.
حوا جانم می دونم سرت شلوغه. همین که می نویسی و از حالت خبر دارم‌عالیه.
ممنونم ازت مهربونم
خداروشکرررر که داداشش حالش خوب شد و مامان بابا درگیر نشدن اصلا
چقدددد برات ذوق کردم ویرگول . خداییش خیلیی حس خوبیه حتی شنیدن واکسن زدن دوستات و عزیزانت
بابا که زد من خیلیی خوشحال شدم خداییش البته زیاد تو وبلاگ ندید بدید بازی در نیاوردم
ولی برای تو یه خوشحالی دیگه و مهم تر داره اونم دیدن خونوادست من جات خیلییییییییییییییییییی خوشحالم
پیشاپیش مبارکتون باشه و خیالتت راحت اتفاقی نمیفته به تیتر خبرا توجه نکن اونا که نمیگن تو چند درصد واکسن شده ها مثلا دو نفر مردن که !
با خیال راحت برو بزن
امیدوارمممم هر چی زودتر پولا بهت برگرده و کیفشو ببری
قربونت برم عزیزم
واقعا حس خوبیه، واقعا
باید ندید بادید بازی هم درآورد بخدا. مردیم این یکسال و خورده ایی رو آخه. این چه وضع زندگیه خدایی.
ممنونم پیشاگی واقعا ازت که دوستمی
خب بسلامتی که واکسن میزنید... چه خبر خوبی.. خدا رو شکر مامان اینا و داداش همگی خوبن. تا چشم روی هم بذاری پاییز شده و میتونی بیایی...
ممنونم خانومی
واقعا خودمون باورم نمی شد می خوایم واکسن بزنیم.
ایشالاااااا
خب خدا رو شکر. دوتا خبر خوب دادی.
راستی چه واکسنی میزنید؟ فکر کنم آسترازنکا. نه؟
مثکه یکی دو روز بعدش حسابی درگیر میشید. ولی واکسن خوبیه. ایشالا به سلامتی
ممنونم لاندایی
بله ما آسترازنکا زدیم. یکی دو روز که چه عرض کنم،کشتتمون تقریبا
خداروشکرکه به خیرگذشت عزیزم.
کاش بعدتزریق واکسن به دیدن پدرومادرتون برید.ان شاالله تااون وقت پاداش وپول بیمه و..به دستتون رسیده.
کرونابه مادرس دادکه یک لحظه هم تصمیمات روبه عقب نندازیم.
راستی شماهم خونه خریدید.دیدید ادم چقدربی پول میشه.عوضش نتیجش خوبه.یعنی امیدوارمممم
ممنونم عزیزم
ایشالا که نتیجه اش همونطور که گفتی عالی بشه
باید صبر کنیم تا وضعیت کرونا یکم اروم بگیره. می ترسم براشون اخه که بخوان سفر برن واقعا.
وای اره خدایی، خونه که می خری، خونه داری ولی دیگه پول نداری
واکسن نزده فازش رو گرفتی؟ :)))
خدا رو هزاران بار شکر که دادشت خوب شده و مامان اینا خوبن
وای ویرگول چه هیجانی !!! موعد تحویل خونه
باورم نمیشه که یک سال گذشته
یادته موقع خونه خریدن ما می گفتی یک سال دیگه از ما رو میدن؟؟
چقدر خوبه که روزا میگذرن و خوشی هاش تو خاطرمون می مونه
ان شالله به مبارکی و سلامتی تحویل بگیرید و لذتش رو ببرید
ان شالله تا اون موقع مامان اینا هم واکسن میزنند
کاش میومدی ایران منم بیام ببینمت
فاز گرفته بودم بدم گرفته بودما
خدا رو شکر که موضوعات خوبی هنوز دور و برمون در جریانن چون واقعا بهشون احتیاج داریم.
عزیزمی تووووووو، شاید تو اومدی اینجا، هان؟ بهتر نیست اینطوری؟
سلام ویرگول جونم
اوایل می اون دور دور دورترها مثل حقوق سربرج ما هست احتمالا یعنی تا ۱۵ برج میشه اوایلش
خدا رو شکر که خانوادتون خوبن و از سر گذروندن
اقا در ولایت هم دارن واکسیناسیون میکنن ایشالا که زودتر شر این تاجدار وحشی از دنیا کم بشه
ممنونم سارا جان
ایشالا که زودتر بره راحت شیم، اسیر شدیم بخدا