سلامی به گرمی آفتاب بهاری (تابستانی شاید بهتر باشه)

سال نوتون مبارک باشه دوستهای گلم

پوزش بابت دیر نوشتن

اصلاااااااا نوشتنم نمیادددددددد که نمیاد

نمی دونم چرا

حتی من که بدون خوندن وبلاگتون اصلا روزم سر نمی شد، اصلا حتی دلم نمی خواد اونها رو هم چک کنم. با عرض معذرت البته. حتما خودتون متوجه تاخیرم شدید چون اگر بخونمتون حتما سعی می کنم کامنت بزارم. 

الانم داشتم پست آخر غزل رو می خوندم که دیدم در مورد هری پاتر نوشته و من کلی ذوق مرگ شدم و گفتم تا سر کیفم بدو بدو بیام بنویسم. 

این مدت که طبق معمول مسافرت و اینا که نرفتیم. تهش دو تا دوستامون رو دیدیم. 

سر خونه چند تا اعصاب خوردی پیش اومد که خدا رو شکر بخیر گذشت. 

هنوز هم از خونه کار می کنم و همسر چند بار شاید توی هفته مجبور بشه  بره دفتر. 

هنوزم جواب امتحانی که دادم نیومده و منتظریم همچنان. البته دیگه می دونم اینا تا بجنبن و تصمیم بگیرن صد سال طول می کشه. 

فعلا همینا دیگه. تا یخم باز بشه. 

نظرات 7 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 24 فروردین 1400 ساعت 05:07 http://Ttab.blogsky.com

عزیزم شایداین کسلی ازاثرات بهارباشه نمیشه که روزهابری پیاده روی همون اطراف خونه؟

آقا می دونی مشکل از چیه؟ اینکه من عموما از پیاده روی خوشم نمیاد تنبل که هستم هیچی از اینکه تو خیابون خالی راه برم اصلاااااااا فراریم.
بیشترش مال کم بودن آفتابه فک کنم. وقتی هوا گرم میشه من قشنگ جون می گیرم

غ ز ل شنبه 21 فروردین 1400 ساعت 15:00 https://life-time.blogsky.com/

ای عشق هری پاتر
من هنوزم کلی بهش فکر میکنم
فرزند نفرین شده رو خوندی؟ اونم خوبه؟
باز هم سال نو مبارک
کارهای بزرگ دردسر هم دارن ولی ان شالله با دل خوش و سلامتی آماده بشه و برید داخلش و کیفش رو ببرید
بوس بوسی

دقیقا عاشقشما
اره خوندم. ولی اونطوری بهم نچسبید واقعا
ایشالاااااا

پیشاگ شنبه 21 فروردین 1400 ساعت 07:54

من تقریبا هروز چک کردم ببینم نوشتی یانه
راستش دیگه روم نمیشد بگم چرا نمینویسی یا بیا بنویس یا غیبتت طولانی شده و از این شوخیا
منم جات بودم شاید حسو حال نداشتم امیدورام حالت خوبه خوب باشه و هر چه زودتر بابا مامانو ببینی

الهی بگردم ببخشید پیشاگ جانم
خواهر خونه خودته ها اصلا خجالت نکش، راحت حرفهات رو بزن رو شدن نداره که. کسی که دیر به دیر می نویسه رو باید زد له کرد
خوبم عزیزممممم، ایشالا فعلا که یه امید کوچولو داریم که تا تابستون واکسن بزنیم. ببینیم خدا چی می خواد

فرزانه شنبه 21 فروردین 1400 ساعت 07:21

عیب نداره ویرگول جان
هممون گاهی اینجوری میشیم
خدا رو شکر که در مورد خونه بخیر گذشته

ممنون ازت عزیزم
وای آره واقعا خدا رو شکر
خیلی اعصاب خرد کن بود

لاندا جمعه 20 فروردین 1400 ساعت 22:15

سال نوی شما هم مبارک.
خونه هم به سلامتی میشه همون چیزی که میخواین

ممنون یه عالمه
ایشالا که همینطور بشه

میترا جمعه 20 فروردین 1400 ساعت 18:11

:

محدثه جمعه 20 فروردین 1400 ساعت 06:14

عزیزم سال نوی شمام مبارک... انشالله در سال جدید دیگه اینجوری ما رو نذارین برین ، هی بخونیم ببینیم نیستین... خونه هم آماده میشه و میبینی یک سال هست مستقر شدین ! با تن سالم و یه دل پر از خوشی، هر روز صبح چشم باز کنید ببینید تو اتاق دوست داشتنی تون هستین

شرمنده ام بخدا
چشمممممم حتما تمام سعیم رو می کنم که تند تند بنویسم
ممنونم عزیزم دلممممم ایشالا که همینطور بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد