عنوان ندارد

چه خوبه که هنوز هیچی نشده چند تا دوست جدید پیدا کردم

اینو به فال نیک می گیریم  خوش آمدید.

اگر کسی برای پستهای آخر میهن بلاگ کامنت گذاشته من شرمنده ام که نمی تونم ببینمشون. اصلا پستهای آخری رو نه توی صفحه مدیریت می بینم و نه تو خود وبلاگ. درستم نمی کنن، جوابم نمی دن به ایمیلهای آدم.

انقدر این پیشاگ عکس گذاشت منم دلم خواست یه پست عکس دار بزارم ولی خوب من رمزیش باید بکنم که پیشاپیش عذر می خوام.

امروز وقت ناخن داشتم. کارم که تموم شد ساعت ۵ در حالیکه با مامان حرف می زدم پاشدم حاضر شدم. از صبح کم کم پایین موهام رو هم دلبرانه کرده بودم. از این مدل پیچ پیچی ها که با دستگاه مکنده بابلیس درست می شه. منتها چون کار می بره،دو دفعه ایی که رفتم زنگ تفریح انجامش دادم. 

از خونه که رفتیم بیرون ذوق زده شده بودم. آخه دیگه از وقتی کرونا دوباره شدت پیدا کرده ما اصلا بیرون نمی ریم، مگر برای خرید مایحتاج. 

البته جمعه هفته پیش هم صبح باید می رفتیم بیرون برای آزمایش خون همسر. انقدر از شبش ذوق داشتم که می ریم بیرون که نگو. به همسر می گم ببین چه بدبخت شدیم برای آزمایشگاه رفتن ذوق می کنیم.

ناخن هام رو آبی کردم. اینجا بهش می گن آبی الکتریک یا سلطنتی. یه دونه از ناخنهام رو هم مات کردم. انقدر عجیبه برام وقتی نگاش می کنم. به قول همسر من روحیه کلاغ محور دارم و همه چی رو برق برقی دوست دارم. 

فردا برای ما جمعه اس، چون جمعه و دوشنبه رو مرخصی گرفتیم. جمعه که البته صبح باید بریم برای تایین پریزهای برق خونه و علاوه بر اون سالگرد ازدواجمون هم هست که قراره از رستوران محبوبمون شام سفارش بدیم.  آقا من عروسیمون انقدر زشت شده بودم که نگووووووو. انقدر استرس داشتم برای برگزاری مراسم که فقط می خواستم تموم بشه بره. لباسم خوب بودا، خودم زشت شده بودم. اما کل مراسم خیلی عالی بود. کاش می شد عکسم رو می زاشتم می دیدین و نظر می دادین. 

دوشنبه هم صبح باید بریم برای انتخاب متریال دستشویی و حمام و عصرش هم من وقت دکتر کلیه دارم. 

امیدوارم بتونیم حسابی استراحت کنیم و لذت ببریم که خیلیییی احتیاج دارم. یه گوشه از قلبم مچاله شده، بخاطر خواهر جانم، بخطر فسقلی خاله که دلش برای پدر و مادرش تنگ شده، برای پدر و مادرم که خسته شدن و کلافه از نگهداری یه کوچولوی ۴ ساله. هیچ کاری هم از دستم بر نمیاد متاسفانه جز غصه خوردن. 

خدا تنتون رو سالم نگهداره و دلتون رو خندون

نظرات 12 + ارسال نظر
سارا شنبه 15 آذر 1399 ساعت 17:34 http://15azar59.blogsky.com

ویرگول جان سالگردتون نمیدونم با تاخیر هست یا سروقته یا اندکی تاخیر داره مبارکتون باشه

ممنون سارا جانم
تبریک همیشه می چسبه

قلب من بدون نقاب دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 19:22 http://Daroneman.blog.ir

خوب الان تازه پست و کامنت ها رو خوندم

منم همین حس رو دارم ویرگول
برای بیرون رفتن ذوق میکنم
یعنی فکر کن بخاطر اینکه دوستام رو ببینم رفتم بدون قصد!! آزمون دادم

ای جانم فکر نکنم زشت شده باشی برای عروسیت
ولی اگر عکس بذاری باور کن روح و روان همه ما رو شاد کردی

سالگرد ازدواجتون مبارک
شام هم نوش جانتون

امیدوارم عزیزانت همیشه سلامت باشن

ندید بدید شدیم رفت من برای آزمایشگاه ذوق می کنم و تو برای آزمون‌. این کرونا ما رو به کجا رسونده
عزیرمییییی واقعا ولی خوب نشده بودم اصلا

ممنون ازت خانومی خدا همه عزیزانمون رو در پناه خودش بگیره

قلب من بدون نقاب دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 19:16 http://Daroneman.blog.ir

وای من بالاخره با لینک یکی از بچه ها تونستم بیام وبلاگت
تو وبلاگ قبلی برات کامنت گذاشتم
مشکل از گوشی من لینک رو باز نمی کرد!!
امیدوارم اینجا فقط از روزهای خوبت بنویسی عزیزم

عزیزمی تو ممنون ازت مهربونم
کامنتها برام نمیاد تو میهن بلاگ، شرمنده

فرزانه دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 09:56 http://khaterateroozane4579.blogfa.com/

منزل نو مبارک ویرگول جان

ممنون خانومی و خوش اومدی

نمکی دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 09:51 http://zendegie-shahrivari.blogfa.com/

من که از دست خانواده شوهر عروسی بهم زهر شد

ای وای چقدر بده اینطوری

نسترن دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 09:17 http://second-house.blogfa.com/

سلام ویرگول جانم
نظرم ثبت نشده؟؟؟

چرا عزیزم، تاییدم کردم. یه چک می کنی؟

ماری دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 02:42

به به ... همه چی مبارک !!! امید ِ یک دنیا روزهای خوب تو خونه ی نو براتون دارم ...
من برعکس تو چون کلا اهل آرایش نیستم تو عروسیم به طور مثبتی عوض شده بودم ! فقط از بعد شام گفتم مامان اینا لبه های دامن رو یه ذره دادن تو و کفشامو با یه جفت کفش قرمز پاشنه سه سانت عوض کردم که تا ساعت چهار صبح بتونم راحت برقصم ! البته ساعت یک و نیم دو اون کفشای قرمزم با کفش تخت که نمیدونم مال کی بود عوض کردم .
آخر ماجرا هم که فقط ولو شده بودم رو زمین و همه ریخته بودن دورم برا عکس گرفتن . تازه نوبتی هم رو دامن عروس مینشستن که شگون داشته باشه ...

ممنون مهربونم
ای جونم، چقدر عالی من تا ساعت یک شب با همون پاشنه ۱۰ سانتی باریک یه کله رقصیدم. فیلم رو که می دیدیم به همسر گفتم چه سرخوش برای خودم اون وسط می رقصم، تا همسر هم می خواست بشینه صداش می کردم
دلم رفت برای اون روی دامن عروس نشستن

غ ز ل یکشنبه 2 آذر 1399 ساعت 17:35 https://life-time.blogsky.com/

نگفتم که منم آرایش عروسیم خراب شده بود
خط چشمم خیلی بد بود :((
تاج خودمم سرم رو خیلی اذیت میکرد و تاجی که گذلشت زشت بود
تا دو هفته کابوسشو میدیدم
تازه در مورد محل برگزاری عروسی هم به شدت احساس حماقت داشتم و دارم

وای خیلی بده خیلی
من همش فکر می کنم چرا این کار رو با خودم کردم شبیه اسب شده بود صورتم کاملا
چون من خودم همیشه آرایش داشتم و اون روز واقعا آرایشم یه جوری بود که انگار اصلا آرایش نکردم و فقط صورتم رو شستم پاشدم اوند عروسی. موهام که دیگه نگممممم

غ ز ل شنبه 1 آذر 1399 ساعت 22:12

به به منزل نو مبارک
وای من هلاک پروسه انتخاب متریال هاتونم ها
منم ببرید

من از ترس کرونا حسرت ژلیش به دلم مونده

عزیزم خدا حفظ کنه عزیزانت رو ان شالله همه چیز عالی میشه دوباره

شالگرد ازدواجتون هم مبارک عزیز دلم

ممنون
اگه بشه چند تا عکس می گیرم که نشونت بدم حالا که خودت نمی تونی بیای
اینجایی که من می رم خیلی مطمینه و خیالم راحته. هر دفعه فقط یه نفر داخل میشه و بین من و ناخن کارمیه شیشه کلفت هست. جفتمون هم ماسک داریم و دیدیم واقعا چقدر خوب ضدعفونی می کنن.
ممنونم عزیزمممممم

پیشاگ شنبه 1 آذر 1399 ساعت 09:34

امیدوارم میهن بلاگ هر چه زودتر درست بشه
اخ جون اخ جون عکس
باید بگم منم خیلی کلاغ تشریف دارم جز لباس . یعنی لباس برقی برقی نمیتونم بپوشم اصلا
سالگرد ازدواجتون مبارک پیشاپیش عززززیزم .
معمولا چون میخواستنن عروس تغییر کنه خیلی ارایشش میکردن قبلنا
حالا نمیدونم مشکل تو چی بود من یکم اخمو شده بود ابروهام
زشته من بگم عکس بزار ؟
وایییییی چه کیفی داره انتخاب وسیله برای خونه . امیدوارم خونه جدید براتون حسابی خوشی و شادی بیاره
اخی طفلی فسقلی
ایشالا خواهرتم خیلییییی زود حالش خوب میشه نگران نباش

نمی دونم والا اصلا از چشمم افتاده
بله بله عکس ها رو می زارم
منم برق برقی براز لباس دوست ندارم راستش اما خوب برای ناخن خوشم میاد.
ممنونم پیشاگ جانم
نه بابا من تقریبا آرایش نداشتم اصلا صورتم و موهام افتضاح بود. جالبه که خواهر جان و مامان هم با من بودنا ولی اونا کلی خوشگل شدند.
ممنون پیشاگ جان مهربانم

آتشی برنگ اسمان جمعه 30 آبان 1399 ساعت 10:19

خونه جدید مبارک
حال خواهر و داماد چطوره ؟
میگذره عزیزم غصه نخور
سالگرد ازدواج مبارکبمونید باهم کنار هم با عشق و محبت

ممنون خانومی
والا همونطوری، تغییر زیادی نکردند. خدا خودش هممون رو محافظت کنه.
ممنونممممممم چه دعای قسنگی

لاندا پنج‌شنبه 29 آبان 1399 ساعت 15:29

سلام سلام. وبلاگ نو مبارک. با چه پست قشنگ و شادی افتتاح شد. عکسا کو پس؟ عکس لاک جدید، مدل موی جدید.
سالگرد ازدواجتون مبارک

ممنون عزیزممم عکسا پست بعدی ایشالا
مرسی مامان کوچولو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد